دیدن فیلم را نه یک سرگرمی برای گذران وقت ، که یک وظیفه تلقی میکنم . همچنانکه خواندن کتاب را ، همچنان که دوچرخه سواری را .
لحظاتی پیش ، از دیدن فیلم JFK فارغ شدم . خوشحالم که از زمره کسانی هستم که قبل از مرگ این فیلم را دیده اند .
بازی کوین کستنر در این فیلم ورای تصور ما از فن بازیگریست . خصوصا در خطابه ای که در انتهای فیلم ایراد میکند . همانجاست که او یقه ی تماشاگر را میچسبد .
دستاورد فیلم این نیست که اسرار ترور کندی را پاسخ داده باشد ، کما این که پاسخ نمیدهد، دستاورد آن حتی حمایت از گریسون هم نیست، که او را به عنوان مردی میبینیم که اکثر مواقع با وجود ترس، دلش را به دریا میزند. دستاورد آن این است که سعی میکند خشمی را سر و سامان دهد که از سال 1963 تاکنون در قفسهی تاریکی از ذهن مردم امریکا در حال پوسیدن است.
اما دستاورد مهمتر فیلم برای تماشاگر ایرانی این است : اگر دوست داری که فرزندت در آینده هوای آزاد را تنفس کند از نفس کشیدن در هوای آلوده نترس و پیش برو .